دوستی پرسید سردار کی به شهادت رسید؟ گفتم وقتی که ما خواب بودیم! نکند خواب بمانیم و دشمن هرچه خواست بکند!! آسمانی شدن سردار سرافراز اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی را تبریک و تسلیت عرض می نماییم.
به گزارش پایگاه خبری روستای فخرآباد (دهاتما) ، حجتالاسلام علیاکبر براتی نوشت: بعد از اینکه امام(ره) از عراق تبعید شدند، ناچار به فرانسه رفتند. این تکرار قصه حضرت موسی(ع) است. قرار است موسای ما دوباره به نیل بیفتد و در میان غربیها که دشمنان درجهیک مسلمانان هستند، انقلاب تبلیغ شود. این هم از معجزات زمانه ماست. امام رسانه ندارد و نمیتواند تبلیغ کند و تبعید شده است؛ اما خداوند اسباب تبلیغ را در میان دشمنانش فراهم میکند. در پاریس، اطرافیان امام با روزنامهها ارتباط میگیرند و خبرنگاران و روزنامهنگاران را به محضر امام میآورند. امام در فرانسه، نزدیک به کتابی 500صفحهای مصاحبه کرده است. مصاحبههای امام با نشریات مختلف کشورهای استعماری به مستعمرات میروند.
یکی از این مطالب، بهدست ابراهیم زکزاکی میرسد که دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه زاریای کشور نیجریه است. ابراهیم حرفهایی شبیه به حرفهای عثمان بنفودیو که به آن عشق میورزد، درمقابل خود میبیند. بنفودیو حدود 200 سال پیش در نیجریه حکومت تشکیل داده و معتقد بود اسلام باید حکومت کند. مطلب علیه مصاحبهشونده تنظیم شده؛ اما اصل متن مصاحبه هم نقل شده بود. او هم گفته است که فقه اسلامی باید حکومت کند. دانشجوی مسلمان دید که در زمانه او کسی با این حرفها و اندیشهها انقلاب کرده و میخواهد حکومت تشکیل دهد. ابراهیم بهسراغ نشریههای دیگر میرود و مطالبی هم که آنها درباره امام منتشر کرده بودند، جمع میکند. مطالب امام را از تحلیلهای دشمنان پاک میکند. قیچی برمیدارد و تحلیلها را قیچی میکند و دور میریزد و مطالب خود امام را با عکس ایشان دردسترس دانشجویان قرار میدهد. دانشجویان بدینترتیب با حرف و چهره امام آشنا میشوند.
انقلاب پیروز شد و امام به ایران آمد. ابراهیم میگوید با دوستانم یک سال کارگری کردیم و پولها را پسانداز کردیم تا به ایران بیاییم و در جشن یکسالگی پیروزی مردم ایران شرکت کنیم. هواپیما در فرودگاه مهرآباد نشست. درها که باز شد، متوجه شد که با پیراهنی معمولی از آفریقا راهی شده و اکنون با سرمای بهمن ایران مواجه است. دنبال امام میگردند و میفهمند که ایشان در قم ساکن هستند. به او میگویند امام تا سالگرد پیروزی انقلاب به تهران میآیند. 22بهمن فرامیرسد و جشن پیروزی برگزار میشود؛ اما امام به تهران نمیآیند. پول ابراهیم و دوستانش تمام میشود و نمیتوانند به قم بروند. اینها اویسهایی بودند که امامشان را ندیدند و به کشورشان برمیگردند.
سال بعد، دوباره به ایران میآیند؛ اما اینبار بهدعوت سفارت ایران. در جشنهای پیروزی انقلاب شرکت میکنند و در روز آخر حضور در ایران، به دیدار حضرت امام میروند. دوستان ابراهیم میگویند او آمد و نشست و چشم دوخت به امام. پلک هم نمیزند. صحبتهای امام تمام میشود و او هیچ دوست ندارد این جلسه تمام شود. پس از پایان جلسه و هنگام رفتن، همه مهمانها میآیند و از امام خداحافظی میکنند. ابراهیم به امام میرسد و میگوید نمیخواهید به مردم نیجریه پیام بدهید؟ امام یک قرآن به او میدهد و میگوید: سلام مرا به مردم نیجریه برسانید و به آنها بگویید که همه حرف خمینی همین است: قرآن. ما آمدهایم قرآن را در کشور خود پیاده و کمک کنیم که دیگران هم قرآن را در کشورشان پیاده کنند. به آنها بگویید خمینی غیر از قرآن هیچ ندارد.
دوستان ابراهیم میگویند وقتی در هواپیما نشسته بود، قرآن را در دست گرفته و اشک میریخت. میگفت من در چهره این مرد، موسی را دیدم؛ عیسی را دیدم؛ ابراهیم خلیلالله را دیدم؛ محمد رسولالله را دیدم. از این بهبعد، دین من خمینی است. ابراهیم به نیجریه برمیگردد و چهار سال بعد شیعه میشود؛ اما در همه این سالها، پیرو خمینی بوده است؛ یعنی اگر مذهبش را تغییر داده، مطالعه کرده و با بصیرت شیعه شده است؛ اما قبل از شیعهشدن، ظلمستیزی و دشمنستیزی را از امام آموخته است. قبل از تغییر مذهب، عدالتطلبی را از امام آموخت. از امام آموخت که ما امت واحده پیغمبریم و باید تابع قرآن باشیم. ابراهیم پس از مطالعات و پذیرش تشیع، به قم میآید و در جامعةالمصطفی تحصیل علم میکند. پس از این است که کسانی که پیرو او بودند، برخی شیعه میشوند و برخی نه؛ اما همچنان در حزب و گروه او باقی میمانند.
پیام تبریک و تقدیر مدیریت پایگاه خبری روستای فخرآباد از فرمانده پایگاه بسیج موسی ابن جعفر فخرآباد
حمد و سپاس بی کران ، خداوند یکتا را که توفیق خدمت در بسیج آن هم در عصر غیبت آخرین ذخیره الهی ، مهدی موعود (عج) و در رکاب نماینده آن حضرت ، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای را به برادر بسیجی ؛ حاج محمد رضا قطب الدینی ( فرمانده پایگاه موسی ابن جعفر فخرآباد ) را عطا فرموده است.
لذا اینجانب افتخار آفرینی پایگاه مقاومت بسیج موسی ابن جعفر فخرآباد را به شما تبریک عرض نموده و از تلاش های صادقانه حضرتعالی کمال تشکر را دارم.
پایگاه بسیج موسی ابن جعفر فخرآباد به عنوان ؛ موفق ترین پایگاه مقاومت بسیج در سطح حوزه سه ثارالله (ناحیه مقاومت بسیج اردکان ) در سال 1397 انتخاب گردید.
در متن تقدیر نامه آمده است :
بسم الله الرحمن الرحیم
لوح افتخار سازمانی
به منظور تحقق تدابیر فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در جهت رشد و تعالی سازمان و در راستای ارتقاء سطح کیفی عملکرد سپاه ، کار گروه های تخصصی اشراف ناحیه مقاومت بسیج ادرکان نسبت به برسی و ارزیابی عملکرد سازمانی بصورت کمیسیون های تخصصی در سال 1397 اقدام نموده و در نتیجه جنابعالی بعنوان :
موفق ترین پایگاه مقاومت بسیج در سطح حوزه سه ثارالله ناحیه مقاومت بسیج اردکان
منتخب گردیده اید. قطعا این موفقیت مرهون تلاش ها و نقش موثر مدیریت جنابعالی می باشد. بدینوسیله مراتب قدردانی و سپاس خود را از تلاش مجدانه و مجاهدانه شما اعلام می دارم. ان شاالله با اتکال به خداوند سبحان . تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) و نایب بر حقش حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) عزیز ، موفق و موید باشید.
در زمان وقوع سیل در رودخانه های فصلی روستای فخرآباد در صورتی که شدت سیل بیش از حد فضای عرضی رودخانه بوده و باعث رعب و وحشت مردم نسبت به بالا آمدن سطح آب و تخریب منازل مسکونی و باغات میشده در اقدامی قابل تامل نسبت به باور گذشتگان مردم این دیار با استفاده از مهر تربت کربلا و خواندن آیت الکرسی و قراردادن آن در مسیر سیل نسبت به وقوع حادثه بر این باور بودند که مسیر سیل تغییر خواهد کرد و همچنین از شدت تخریب و خروشان بودن سیلاب کاسته خواهد شد.
و این اتفاق در دهه پنجاه که سیل خروشانی در رودخانه فصلی این روستا که در بین دو فضای مسکونی و در کناره مسجد حضرت ابوالفضل و همچنین منزل مسکونی یک پیر زن تنها که در هم جواری این رودخانه وجود داشته رخ داده است. از زبان شاهدان عینی در زمان بالا آمدن آب رودخانه و خروشان شدن سیلاب این پیرزن (صغری ی حسن) با قراردادن مهری از تربت امام حسین در کنار این رودخانه این باور را بیش از گذشته بر ذهن و افکار مردم این روستا نشانده است. سیل هرگز به سطح بالا تری نرسید تا مسجد و خانه آن پیرزن را با خود ببرد بلکه از شدت سیلاب هم کاسته شد.
بر اینکه تا چه حد این اتفاق میتواند نسبت به رفع بلاهایی چون سیل کارا باشد زمینه علمی در دسترس نیست ؛ ولی استفاده از مهر تربت کربلا که خود روزی سجده گاه نیایش مردم در پیشگاه خداوند است و این درخواست از طرف مردم از خداوند نسبت به عبادت هایی که سال ها قبل با این مهر نموده اند میتواند روشی از نیایش انسان در پیشگاه خداوند در زمان حادثه و درخواست از خداوند نسبت به رفع بلا باشد. لازم به ذکر است که یک باور میتواند چنان به انسان ها آرامش ببخشد که حتی بلایای طبیعی را در ذهن مردمان به نعمتی از جانب خداوند تبدیل کند. ( با توجه به تصویر انتشار یافته از جانب یک روحانی در فضا های مجازی مردمان این روستا تربت را در مسیر سیل قرار داده تا مسیر تغییر کرده یا از شدت سیلاب کاسته شود. ولی هرگز مهر تربت را در سیلاب نمی انداختند و بلکه آن را در مسیر سیل قرار داده و بعد از حادثه از آن مهر برای نیایش استفاده میکردند. )
این عکس بعد از حادثه سیل دهه پنجاه میباشد که مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و خانه آن پیر زن هرگز سیل به آن آسیبی نرساند و حضور مردم در کنار مسجد گواهی نشاط و رضایت مردم از این اتفاق در زمان وقوع سیل است.
در بین گذشتگان مرسوم بوده در هنگام وزش باد شدید (طیفون) که باعث رعب و وحشت مردم میشده برای اینکه از شدت باد کاسته شود فرزند ارشد خانواده از یک هوانگ سنگی که اکثرا در خانه های قدیمی به صورت وارونه (به خاطر تمیز ماندن) قرار داشت و یک جارو خانگی که اکثرا از برگ درخت خرما تهیه میشد در زیر آن هاونگ قرار میدادند و بر آن باور بودند که پس از طی زمانی رفته رفته از شدت باد کاسته و کم کم آرامش به صاحبان خانه باز می گشت.
در مورد اینکه این اتفاق تا چه اندازه میتواند تاثیری بر کاهش باد در هنگام طوفان بگذارد متاسفانه اطلاعات زیادی در دست نیست. اما این باور هنوز هم در میان مردمان موی سپید کرده این روستا یک اتفاقی بزرگ برای کاهش وحشت از طوفان است که هنوز هم در هنگام این اتفاق به جوانان این توصیه را میکنند.
بر آن داریم تا نسبت به گذشته این اتفاق اطلاعات بیشتری را بدست بیاوریم. در صورتی که اطلاعاتی دارید ، هم میتوانید همراهمان باشید ؛ هم میتوانید ما را در همین پایگاه خبری دنبال کنید.
باورها در گذشته اگر چه پیشینه علمی ندارند، اما همیشه برای مردمان آن زمان در مورد هر اتفاقی آرامش بخش بوده است.
بیاییم به سنت نبوی و آداب و رسوم گذشتگان پایبند باشیم
امام صادق (ع) می فرمایند؛ غذا خوردن نزد مصیبت زده و با خرج او یک امر جاهلی است و سنت نبوی این است که تا سه روز برای صاحب عزا غذا فرستاده شود.
یکی از حکمت های شرکت در مراسم عزاداری آن است که انسان را به یاد خدا و قیامت انداخته و او را از دلبستگی به دنیا بازدارد، حال اگر مراسم ختم، مانند مهمانی باشکوهی برگزار شود که در آن غذاهای رنگارنگ تهیه شده و در اختیار مهمانان قرار گیرد که خود را آن چنان آراسته اند، آیا می تواند یادآور آخرت باشد؟ آیا پذیرایی که شامل بدعت در سنت رسول خدا(ص) است و باعث تحمیل فشار و دغدغه مضاعف و ظلم بر صاحب عزا است، می تواند استحباب شرعی پیدا کند؟
1- " در روايات آمده است كه رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)پس از شنيدن خبر شهادت جعفر بن ابى طالب به مدت سه روز براى خانواده ايشان غذا تهيه نموده و براى آنها فرستادند و از آن هنگام فرستادن غذا براى صاحبان مصيبت سنت گرديد"
2- امام صادق(ع) میفرماید: الاکل عند اهل المصیبهْ من عمل الجاهلیهْ و السنهْ البعث الیهم بالطعام: غذا خوردن نزد مصیبت زدگان و با خرج آنان، از رفتارهای جاهلیت است و سنت پیامبر(ص) فرستادن غذا برای مصیبتزدگان است(من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 182)
در رساله مراجع نیز آمده است که مستحب است تا سه روز آشنایان وهمسایگان برای مصیبت زده غذا ببرند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است.
بحث، بحث مکروه است نه حرام ولی به جاست برای این که مصیبتی روی مصیبت برای مصیبت زده پیش نیاید و نگرانی تهیه غذای ترحیم مزید بر تألمات روحی و روانی صاحبان عزا نشود ؛ همه با هم سنت نبوی را در شهر و دیار خویش نهادینه و فرهنگ سازی کنیم.
لذا میتوان از موارد ذیل نسبت به این امر و مطابق با فرامین دینی عمل کرد.
* برگزاری مراسم در ساعت هایی که به موقع شام یا ناهار منتهی نشود.
* دعوت از میهمانانی که در هر صورتی از راه های دور حضور یافتند در خانه و پذیرایی از آنها امر بدیعی است و پذیرایی در مسجد میتواند صاحب عزا را به زحمت بی اندازد.
* برگزار نکردن مراسم و اهدا هزینه آن به مراکز خیریه یا مقاصد عام المنفعه